یک ماهگی، کرونا، ختنه و اولین سفر کلوچه
جیگر دلم سلام
الان دیگه یک ماهت کامل شده. داداشی روز به روز بیشتر عاشقت میشه و خیلی دوست داره. دقیقا یک ماه و 14 روزت بود که رفتیم دزفول و عمه و مامان جون و باباجون دزفولی رو دیدی. اولش غریبی کردی و گریه کردی اما بعدش دیگه کم کم شناختی شون.
تقریبا 20 روز بعد از تولدت ویروس کرونا توی ایران شیوع پیدا کرد. اوضاع خیلی خراب و خطرناک شد. همه مدارس، ادارت، اماکن زیارتی، سیاحتی، هتل ها و هرجا که فکرشو بکنی بسته شد. بیمارستان ها هم عملهای غیرضروری رو انجام نمی دادن. انشالله یه پست کامل از شرایط کرونا رو بعدا مفصل واست می نویسم. خلاصه واسه همین سبب شد که دیر به دیر بریم دزفول. بار اولی که رفتیم نشد ختنه ات بکنیم. اما حدودا یک ماه بعدش که دقیقا 2 ماه و 18 روزت بود دوباره رفتیم دزفول و باباجون بردت همون دکتری که محمدپارسا رو برده بود و ختنه ات کرد. یکم مراقبت های بعد ختنه ات سخت بود اما خداروشکر ظرف 10 روز خوب خوب شدی.